کوچه درد
اثر : استاد دیندار(کامران)
دیرگاهیست که در کوی تواندر گذریم
شوق دیدار توداریم و زخود بی خبریم
به خداوند تعالی که رحیم است وغفور
بهر دیدار تو ما از همه مشتاق تریم
بخت واقبال توسبزاست گل روی توسبز
ما که پاییزی و زردیم ز ملک دگریم
دیده عقل نبیند که چه حسنی است تو را
دیده دل به گشاییم که اهل بصریم
با خط و خال و جمال تو نگردیم قرین
در دل جام جم خویش تو را می نگریم
دیگران شادوغزل خوان وبه کف ساغرومی
ما اسیر غم و دردیم که صاحب نظریم
بهر صید من دل خسته مکش تیر و کمان
ما که مغلوب قضاییم و اسیر قدریم
گفته بودی غزلی شاد و فرح بخش بگو
غزل شاد نداریم که خونین جگریم
قوم بی مایه درآن برزن و کو دل خوش و شاد
ما که در کوچه دردیم ز خیل هنریم
طایر طبع تو کامران کند با من جنگ
ما سر جنگ نداریم که بی بال و پریم
نظرات شما عزیزان: